یک دهه پس از بحران مالی جهانی، برندهایی که امروزه رشد سریعی دارند، همانهایی هستند که واقعیتِ مشتریان خود را درک کرده، شجاعانه و الهامبخش حرکت میکنند و تلاشهای آنان به شکل شگفتانگیزی نتیجه میدهند. اینتربرند در سال 2018 افتخار دارد برای نوزدهمین بار متوالی 100 برند برتر جهانی را به شما معرفی کند.
با نگاهی به دادههایی که ما طی ده سال گذشته از برترین برندهای جهانی جمع آوری کردهایم، متوجه میشویم که در دنیای امروز هیچ وقت نقش برند اینقدر مهم نبوده و با وجود کاهش کلی حس اعتماد افراد به موسسات و شرکتها، این برند است که همچنان به رشد سازمانهای پیشرو کمک میکند.
در جهان امروز، قدرت مصرف کنندگان از هر زمانی بیشتر شده است. نه تنها شرکتها، بلکه افراد هم به فکر برندسازی شخصی افتاده و از برندهای خود طوری مراقبت میکنند که تابحال سابقه نداشته است. برندهایی مانند آمازون، Spotify و Netflix امروزه با روشهای مدرن نیازهای شخصی مشتریان خود را به بهترین شکل برآورده میکنند.
اپل در سال 2018 نیز دوباره در رتبه یک 100 برند برتر جهانی اینتربرند قرار گرفته و با توجه به انتظارات روز افزون و همیشه در حال تغییر مشتریان، طوری کار کرده که استانداردهای جدیدی را در برند سازی در سطح جهانی تعریف کرده است.
اینتربرند با ابداع و توسعه روشهای زیرکانهتر، مشارکت آمیزتر و هماهنگتر با خواستههای مشتریان در زمینه برندسازی، در تلاش است خدمات بهتری به مشتریان خود ارائه داده و آنها را قادر سازد در حال و آینده رشد کنند.
ادامه مطلب 100 برند برتر سال 2018 میلادی را بخوانید.
با آنکه بیشتر تبلیغاتچی ها و آژانس های معتبر تبلیغاتی با اصول طراحی کمپین تبلیغاتی آشنا هستند و از آن برای پیشبرد اهداف تبلیغاتی استفاده می کنند، اما شاید برای برخی افراد تازه کار در این حرفه و یا مشتریان صنعت تبلیغات آشنایی با اصول کمپین نویسی خالی از لطف نباشد.در این نوشته با هم مروری خواهیم داشت به اصول نگارش کمپین های تبلیغاتی.
علیجاه شهربانویی مشاور، تحلیل گر و مدرس تبلیغات
در ابتدای مروری دارم بر تعریف کمپین یا همان کارزار تبلیغاتی.همانطور که اشاره شد این عبارت و بسیاری از عبارات مصطلح در تبلیغات و بازاریابی از علوم و فنون نظامی برگرفته شده و کمپین تبلیغاتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. چرا؟ چون بازاریاب ها رقابت میان برند ها مختلف را همانند جنگ می دانند!
تعریف:مجموعهای از فعالیتهای تبلیغاتی چندجانبه است که قبل از هر چیز هدف کمپین مشخص شده، مخاطب تعیین شده و با برنامهریزی دقیق، بکوشد پیام مناسب در دوره زمانی مناسب با بودجه مناسب برای مخاطب مناسب ارسال شده و مخاطبان را برای نزدیک تر کردن به اهداف آن کمپین، ترغیب نماید.
همانطور که از تعریف این اصطلاح مشخص است، کمپین تبلیغاتی مجموعه ای از پارامتر ها را در خود دارد که آن را از یک تبلیغ ساده یا تبلیغ مناسبتیجدا می کند. در حقیقت یک کارزار تبلیغاتی، رویکردی همه جانبه نگر دارد که به صورت خلاصه برخی از آنها را اشاره می کنم.
برای مطالعه ادامه مبحث طراحی کمپین تبلیغاتی اینجا کلیک کنید.
با آنکه بیشتر تبلیغاتچی ها و آژانس های معتبر تبلیغاتی با اصول طراحی کمپین تبلیغاتی آشنا هستند و از آن برای پیشبرد اهداف تبلیغاتی استفاده می کنند، اما شاید برای برخی افراد تازه کار در این حرفه و یا مشتریان صنعت تبلیغات آشنایی با اصول کمپین نویسی خالی از لطف نباشد.در این نوشته با هم مروری خواهیم داشت به اصول نگارش کمپین های تبلیغاتی.
علیجاه شهربانویی مشاور، تحلیل گر و مدرس تبلیغات
شاید خالی از لطف نباشد تا در ابتدای مروری داشته باشیم بر تعریف کمپین یا همان کارزار تبلیغاتی. همانطور که اشاره شد این عبارت و بسیاری از عبارات مصطلح در تبلیغات و بازاریابی از علوم و فنون نظامی برگرفته شده و کمپین تبلیغاتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. چرا؟ چون بازاریاب ها رقابت میان برند ها مختلف را همانند جنگ می دانند!
تعریف: مجموعهای از فعالیتهای تبلیغاتی چندجانبه است که قبل از هر چیز هدف کمپین مشخص شده، مخاطب تعیین شده و با برنامهریزی دقیق، بکوشد پیام مناسب در دوره زمانی مناسب با بودجه مناسب برای مخاطب مناسب ارسال شده و مخاطبان را برای نزدیک تر کردن به اهداف آن کمپین، ترغیب نماید.
همانطور که از تعریف این اصطلاح مشخص است، کمپین تبلیغاتی مجموعه ای از پارامتر ها را در خود دارد که آن را از یک تبلیغ ساده یا تبلیغ مناسبتی جدا می کند. در حقیقت یک کارزار تبلیغاتی، رویکردی همه جانبه نگر دارد که به صورت خلاصه برخی از آنها را اشاره می کنم.
مروری بر برنامه کسب و کار و برنامه بازاریابی
یک تبلیغاتچی برای تهیه یک کمپین تبلیغاتی حتما باید به اسناد بالادستی شرکت نظیر برنامه کسب و کار یا برنامه بازاریابی دسترسی داشته باشد و یا حداقل مشتری باید بخش هایی از آن را جزو اسرار شرکت نیست در اختیار شرکت تبلیغاتی قرار دهد تا آژانس بتواند بینش کاملی از خود شرکت، اهداف بلندمدت و استراتژیک ، محصولات یا خدماتی ، رقبا، محیط خرد و کلان صنعت داشته باشد.
گاهی شرکت های تبلیغاتی بدون هیچگونه آگاهی اقدام به نوشتن یک کمپین تبلیغاتی می کنند و گاهی نیز مشتریان آنها می خواهند با یک معرفی کوتاه و مختصر و اصطلاحا یک بریف ساده، آژانس تبلیغاتی یک کمپین تبلیغاتی خلاقانه و تاثیر گذار آماده کند. البته هر دوی این رویکردها خطاست و چنین کمپین هایی بجز اتلاف وقت و سرمایه، تاثیرگذار نخواهد بود.
مشخص کردن اهداف کمپین تبلیغاتی
مشخص ساختن اهداف تبلیغات، یکی از مهم ترین و در عین حال حساس ترین بخش های طراحی کمپین های تبلیغاتی است. متاسفانه تعیین اهداف تبلیغاتی در میان مشتریان تبلیغات در کشورمان بسیار سهل انگارانه تعریف می شود. افزایش فروش خدمات یا کالا.
این نکته درست است که هر سازمانی اصولا برای کسب سهم بازار بیشتر بازار و بالطبع افزایش فروش تلاش می کند. اما آیا همیشه هدف از تبلیغات باید افزایش فروش باشد؟ خیر چنین نیست. در حقیقت تبلیغات یکی از ابزارهایی است که باید روی شاخص های کلیدی سازمان یا KPI تاثیر مثبت داشته باشد.
و هدف از تبلیغات می تواند موارد دیگری چون اهداف ارتباطی با بازار هدف، مثل ایجاد رابطه و میزان درگیری مخاطبان باشد، یا از جنس اهداف مدیریت برند، مثل افزایش آگاهی از برند، یا ساختن تداعیات مثب از برند مانند دوست داشتنی بودن، مدرن یا قدیمی بودن یا . باشد، یا میزان درخواست مشتری برای اطلاعات بیشتر مثل بروشورها و کاتالوگ ها یا استفاده رایگان ( درصورت امکان ) به صورت آزمایشی از محصول یا خدمات را افزایش بدهد و در نهایت بر میزان فروش به میزان مشخصی تاثیر مثبت داشته باشد.ادامه مطلب کمپین تبلیغاتی
درباره معرفی کتاب های برتر رشته تبلیغات چند بار توصیه هایی در کانال تبلیغات و مدیریت برند داشتم. اما پرسش های مکرر دوستان گرامی از یک سو و جمع آوری همه این کتب از سوی دیگر باعث شد، تصمیم بگیرم که کتاب های برتر رشته تبلیغات البته آنهایی که به زبان فارسی ترجمه شده اند را خدمت شما عزیزان معرفی کنم.
اما آیا این ها تنها کتاب های خوب و جالب توجه در بازار کتاب یا کتاب های برتر رشته تبلیغات هستند؟ خیر. شما دوستان هم کتاب های خوبی که را که مطالعه کرده اید در بخش نظرات معرفی کنید تا من و سایر دوستان از آنها مطلع شویم. نکته دیگر اینکه این نوشته را تنها به معرفی کتاب های برتر رشته تبلیغات اختصاص داده ام و به زودی کتاب های ارزشمند در زمینه مدیریت برند و بازاریابی را نیز معرفی خواهم کرد. این شما و این هم لیست دهگانه من درباره برترین کتاب های تبلیغات ترجمه شده رشته تبلیغات.
بدون شک این کتاب در صدر لیست من جا داره و به نوعی کتاب محبوب من در حوزه تبلیغات است و بسیاری از اصول پایه ای تبلیغات در این کتاب گنجانده شده است. در دوره های مدیریت در تدریس سرفصل تبلیغات بسیار به این کتاب رجوع می کنم. هرچند کتاب تبلیغات تجاری، اصول و شیوه های عمل، پس از چاپ هفتم که در سال 2006 عرضه گردید، مجددا و با پیشرفت حوزه های تکنولوژی دیگر به علاقمندان ارائه نشد، اما بدون شک یکی از کتاب هایی است که هر فرد علاقمند یا دست اندرکار در رشته تبلیغات باید حتما آنرا بخواند.
انتشارات محترم مبلغان این کتاب را ترجمه کرده است و ترجمه روان استاد عزیز جناب آقای سینا قربانلو شیرینی مطالعه آن را دوچندان کرده. یکی از مزیت های این کتاب علاوه بر مرجع بودن در این صنعت، موردکاوی های متعدد آن و ورود به حوزه خلاقیت و بازاریابی است. در حقیقت این کتاب قابل مطالعه برای افراد مبتدی و کاملا حرفه ای است.
این کتاب که هم اکنون به گواه وب سایت ناشر چاپ چهارمش قابل ارائه به علاقمندان است، در قطع رحلی و 837 صفحه شما را دعوت می کند تا شالوده و محیط تبلیغات، پیشینه، برنامه ریزی و راهبرد تبلیغات، رسانه های تبلیغات، خلق تبلیغات، عملیات تبلیغات، سایر انواع تبلیغات را مطالعه کنید. ( خواهش می کنم نفرمایید طولانی است، امیدوارم مطالعات تلگرامی شما را راحت طلب نکرده باشد. ) از نگاه من این یکی از کتاب های برتر رشته تبلیغات است.
ادامه مطلب کتاب های برتر رشته تبلیغات را از این لینک مطالعه بفرمایید.
موفقیت یک محصول عرضه شده در یک بازار هدف خاص، به این مسئله بستگی دارد که یک نوع محصول چقدر خوب در بازار هدف جا بیفتر و یا به عبارتی چه مکان و جایگاهی را در بازار هدف به خود اختصاص دهد. میتوان گفت که موضع یا جایگاه محصول، بیانگر نوع نگرش مصرفکننده درباره ویژگیهای مهم یک محصول است. ذهن مصرفکننده، با مجموعهای از این نگرشها و پنداشتها، درگیر است، لذا برای سهولت در فرآیند خرید، مصرفکننده، اغلب محصولات را در ذهن خود طبقهبندی کرده و به هر کدام از آنها، جایگاهی را اختصاص میدهد. اما امروزه، دغدغه صاحبان شرکتها و بازاریابان این است که مشتری را در تعیین جایگاه محصول عرضه شده، آزادنگذارند، بلکه با طراحی استراتژیها و تهای هوشمندانه، مصرفکننده را به سمت جایگاهی که خود تعیین نموده، سوق دهند. تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین جایگاه محصول، درک مناسب از ابعاد و شاخصهایی است که مصرفکننده از آنها استفاده میکند تا برنامه بازاریابی رقبا را ارزشگذاری کرده و تصمیم به خرید بگیرد.
تلاشي است براي متمايز ساختن سازمان از ساير رقبا تا از سوي مشتريان نسبت به سـاير رقبا ترجيح داده شود . موضع ابي تلاشي است براي داشتن يک جايگاه روشن يا منحصر به فرد در يک بازار. همچنين موضع يابي يک ابزار رقابتي است که مفاهيمي فراتر از ايجاد وجهه براي يک سازمان را در بر مي گيرد. ايجاد وجهه به دنبال پرورش و توسعه تصويري مطلوب از سازمان در ذهن مشتري است. موضع ابي، فرايند ايجاد و حفظ يک تصوير و جايگاه متمايز در بازار براي ســازمان است تا مصرف کنندگان بازارهدف آنچه را که سازمان در مقابله با ساير رقبا در تلاش براي انجام آن است را درک کنند. ريس و تراوت (۱۹۸۶) اين موضوع را مورد توجه قرار داده اند. آنها بيان کرده اند: « در فضاي ارتباطاتي که هم اکنون وجود دارد، تنها اميدي که بتوان شانسي براي انتخاب شدن از سوي مشتريان به دست آورد، تمرکز بر روي اهداف کوچک، اقدام به بخش بندي بازار و در يک کلمه جايگاه يابي است. ذهن به عنوان يک مانع دفاعي در برابر حجم انبوه تبليغات امروز، بسياري از اطلاعاتي که به آن ارائه مي شود را غربال و رد مي کند. به طور خلاصه، ذهن تنها آنچه که با دانش يا تجربيات قبلي او منطبق باشند را مي پذيرد. مبالغ بسياري براي تغيير اذهان مصرف کنندگان در استفاده از تبليغات صرف مي شود. هنگامي که يک ذهن ساخته شد، تغيير دادن آن تقريباً غير ممکن است و مطمئناً نمي توان اين کار را با استفاده از يک نيروي ضعيف مانند تبليغات انجام داد.
توافق کلي بر روي اين موضوع وجود دارد که مفهوم جايگاه يابي يکي از اجزاي بنيادين مديريت بازاريابي مدرن است و اهميت آن توسط پژوهش هايي که رابطهاي مثبت بين عملکرد شرکت و فعاليتهاي جايگاه يابي را نشان مي داد، نشان داده شده است. در واقع جايگاه بازار يک شرکت مي تواند با آگاهي از ادراک مشتريان در مورد محصولات رقابتي شرکت يا برند آن بهبود يابد. اما عليرغم اين توافق کلي، تعريف يکساني که مورد توافق همه باشد وجود ندارد و آن هم مي تواند به دليل عدم وجود اصول نظري شفاف و ساده سازي معني جايگاه يابي باشد.
وبستر بيان مي کند جايگا هيابي يک مفهوم استراتژيک مهم است، که در بازاريابي مصرف کننده توسعه يافته است اما براي محصولات صنعتي و خدمات هم به همان اندازه کاربرد دارد. واژه جايگاه يابي اولين بار توسط دو مدير تبليغات به نام هاي آل رايز و جک تروت به کار گرفته شد. اين دو، جايگاه يابي را کاري ابداعي ميدانند که براي محصول فعلي انجام مي شود: جايگاه يابي با يک کالا آغاز مي شود. اين کالا ميتواند مال التجاره، يک خدمت، يک شرکت، يک موسسه يا سازمان تا حتي يک شخص باشد. اما جايگاه يابي در مورد کالا کاري نمي کند، بلکه جايگاه يابي آن چيزي است که شما بر سر ذهن مشتري احتمالي مي آوريد. يعني اين که شما در ذهن مشتري احتمالي به کالا جايگاه خاصي مي دهيد. استدلال رايز و تروت اين است که کالاهاي معروف معمولا در اذهان مصرف کنندگان جايگاه ويژه اي دارند. آن ها نشان مي دهند در جامع هاي که آ نقدر تبليغات انجام مي شود که مصرف کنندگان بيشتر پيام ها را غربال مي کنند، چگونه نامهاي تجاري مشابه مي توانند به برجستگي هايي نائل شوند . مردم هميشه شماره ي کها را به خاطر مي سپارند . به همين دليل است که شرک تها براي کسب جايگاه نخست سخت مي کوشند . رايز و تروت خاطر نشان ميکنند که بزرگ ترين جايگاه در کل بازار مي تواند فقط توسط يک نام تجاري تصاحب شود . اما يک شرکت در داخل يک قسمت بازار هم مي تواند به بيشترين سهم نائل گردد. رايز و تروت براي جايگاه يابي يا تجديد جايگاه يک نام تجاري در ذهن مصرف کننده وما با خط مشي ارتباطي سر و کار دارن د. با اين وجود آ نها اضافه م يکنند جايگاه يابي مستم آن است که شرکت براي حمايت و پشتيباني از خط مشي جايگاه انتخابي به تمامي جنبه هاي ملموس کالا اعم از قيمت , مکان عرضه و تبليغات پيشبردي آن نيز توجه کند.
ارتباطات يکپارچه بازاريابی (Integrated Marketing Communications) که به اختصار IMC، ناميده میشود، يک مفهوم ساده و در عين حال مهم است که ارتباط و بههم پيوستگی تمام اشکال ارتباطی و پيامهای ارسالی در خصوص بازاريابی را تضمين میکند. يکی از چهار مولفه اصلی در آميخته بازاريابی (که قبلا در همين ستون معرفی شده است)، مولفه ترويج (Promotion) است که ابزارهای ارتباطی يکی از مباحث اصلی در آن است. بهطور يقين ابزارهای ارتباطی زمانی میتوانند اثربخشی بيشتری داشته باشند که به جای انفصال، با هم هماهنگی و يکپارچگی داشته باشند و مجموعهای از روشهای ارتباطی هماهنگ میتواند همافزايي موثری ايجاد کنند.
يکپارچگی ابزارهای ارتباطی میتواند در سطوح مختلفی رخ دهد، اين يکپارچگی میتواند در سطوح افقی، عمودی، داخلی و خارجی اتفاق بیفتد. يکپارچگی افقی در ابزارهای ارتباطی بازاريابی و سراسر واحدهای عملکردی سازمان زمانی اتفاق میافتد که تمامی واحدها اعم از توليد، مالی، توزيع و ارتباطات با هم کار کنند و بهطور کاملا آگاهانه تصميمات و اقدامات خود را بهصورت پيامی مشترک به مشتريان ارسال کنند. يکپارچگی عمودی، به معنای پيوستگی ابزارهای ارتباطی بازاريابی با اهداف کلان و استراتژیهای سازمان و حمايت و پشتيبانی از آنها است. ازجمله مثالهای خوب برای اين يکپارچگی ارسال پيامهای چشماندازهای سازمانها در ارتباطات ايجاد شده با مشتری است. يکپارچگی داخلی؛ به معنای آگاه سازی و انگيزه بخشی به کارکنان سازمان در مورد پيشرفتها و پروژههای جديد، دريافت استانداردها يا شرکای تجاری تازه است. يکپارچگی خارجی به معنای استفاده از پتانسيل شرکتهای ديگر برای ايجاد ارتباط بازاريابی است برای مثال، میتوان از ارائه تبليغات مشترک با يک شرکت ديگر استفاده کرد.
معرفی ابزار
اگرچه ايجاد يکپارچگی در ارتباطات بازاريابی نيازمند صرف تلاش، برنامهريزی و تخصيص منابع است، اما استفاده از اين ابزار میتواند منجر به ايجاد مزيت رقابتی، افزايش فروش و سود، صرفهجويي در هزينه و زمان و تنش در بازاريابی شود.
يکی از مهمترين مزيتهای اين ابزار افزايش سود ناشی از اثربخشی مناسب است، گاهی ممکن است يک پيام مناسب و يکپارچه تاثيرگذاری به مراتب بيشتری از هزاران پيام بیربط برای مخاطبان داشته باشد. وقتی مخاطبان مجموعهای پيامهای ارتباطی به هم پيوسته و متناسب، به هنگام و برنامهريزی شده دريافت میکنند، میتوانند تصميمگيری مناسبتری برای انتخاب داشته باشند. با وجود عقل سليم وجود يکپارچگی در ارتباطات بازاريابی را میپذيرند، اما مشاهده میشود که سازمانها با اجرا، پيادهسازی و استفاده از آن با مسائلی روبهرو هستند. يکی از دلايل اين موضوع وجود ساختارهای سازمانی انعطافناپذير است، مديران در چنين سازمانهايي برای محافظت از بودجه و قدرت خود، در مقابل IMC از خود مقاومت نشان میدهند. درحالی که اگر تمامی ارکان سازمان از اهميت يکپارچگی در ارتباطات بازاريابی آگاه باشند، همکاری مناسب و اثربخشی از خود نشان میدهند. جالب اينکه در برخی از شرکتهای بزرگ(که در کشور ما نيز کم نيستند)، به دليل وجود رقابت ناسالم اين يکپارچگی حتی در واحد بازاريابی سازمان نيز مشاهده نمیشود و اين مساله در دراز مدت تاثيرات مخربی بر تصوير سازمان در ذهن مشتری خواهد گذاشت.
برای ايجاد يکپارچگی در ارتباطات بازاريابی گامهای زير را برداريد:
1) حمايت کامل مديريت را داشته باشيد. با اطمينان از اينکه مديريت ارشد IMC را درک کرده است؛ حمايت و پشتيبانی آنها را جلب کنيد.
2) در سطوح مختلف مديريت يکپارچگی ايجاد کنيد. با برنامه ريزی و تشکيل جلسات منظم، به مديران سازمان اهميت IMC را منتقل و در آنها يکپارچگی ايجاد کنيد.
3) برای ارتباطات بازاريابی استراتژی شفافی تدوين کنيد. برای ارتباطات در بازاريابی بايد اهداف و استراتژیهای روشنی داشته باشيد. بايد اطمينان حاصل کنيد ارتباطات بازاريابی ايجاد شده، برای نام تجاری شما ارزش افزوده ايجاد میکند.
4) اول به مشتری به فکر کنيد. ارتباطات بازاريابی را در سراسر فرآيند خريد مشتريان خود قرار دهيد. مراحل قبل از خريد مشتری را به خوبی شناسايي کنيد و در هر مرحله يک ابزار ارتباطی مناسب با آن انتخاب و استقرار دهيد.
5) برای ارتباطات بازاريابی يک سيستم اطلاعاتی مناسب را بهکار گيريد. برای ايجاد يکپارچگی در ارتباطات بازاريابی، نياز به سيستم اطلاعاتی مناسبی در مورد مشتريان هستيد تا بتوانيد در زمان مناسب اطلاعات و پيامهای مهم را به آنها منتقل کنید.
6) از رسانههای مختلف برای ابزارهای ارتباطی استفاده کنيد. با توجه به متغيرهايي چون نوع ارتباط(يک طرفه يا دوطرفه) با مشتری و همچنين نحوه ارتباط (جمعی يا هدفگيری شده) نوع ابزارهای ارتباطی خود را انتخاب و از آن استفاده کنيد.
7) هميشه برای تغيير آماده باشيد. از تجارب خود در بازاريابی يادگيری داشته باشيد و بهطور مستمر برای ايجاد ارتباطات موثر در بازاريابی در حال جستوجو باشيد و هميشه برای تغيير رويکرد در بازاريابی آماده باشيد.
لینک مرجع
عصر بانک؛ یکی از چهار مولفه اصلی در آمیخته بازاریابی (که قبلا در همین ستون معرفی شده است)، مولفه ترویج (Promotion) است که ابزارهای ارتباطی یکی از مباحث اصلی در آن است. بهطور یقین ابزارهای ارتباطی زمانی میتوانند اثربخشی بیشتری داشته باشند که به جای انفصال، با هم هماهنگی و یکپارچگی داشته باشند و مجموعهای از روشهای ارتباطی هماهنگ میتواند همافزایی موثری ایجاد کنند.
یکپارچگی ابزارهای ارتباطی میتواند در سطوح مختلفی رخ دهد، این یکپارچگی میتواند در سطوح افقی، عمودی، داخلی و خارجی اتفاق بیفتد. یکپارچگی افقی در ابزارهای ارتباطی بازاریابی و سراسر واحدهای عملکردی سازمان زمانی اتفاق میافتد که تمامی واحدها اعم از تولید، مالی، توزیع و ارتباطات با هم کار کنند و بهطور کاملا آگاهانه تصمیمات و اقدامات خود را بهصورت پیامی مشترک به مشتریان ارسال کنند. یکپارچگی عمودی، به معنای پیوستگی ابزارهای ارتباطی بازاریابی با اهداف کلان و استراتژیهای سازمان و حمایت و پشتیبانی از آنها است. ازجمله مثالهای خوب برای این یکپارچگی ارسال پیامهای چشماندازهای سازمانها در ارتباطات ایجاد شده با مشتری است. یکپارچگی داخلی؛ به معنای آگاه سازی و انگیزه بخشی به کارکنان سازمان در مورد پیشرفتها و پروژههای جدید، دریافت استانداردها یا شرکای تجاری تازه است. یکپارچگی خارجی به معنای استفاده از پتانسیل شرکتهای دیگر برای ایجاد ارتباط بازاریابی است برای مثال، میتوان از ارائه تبلیغات مشترک با یک شرکت دیگر استفاده کرد.
معرفی ابزار
اگرچه ایجاد یکپارچگی در ارتباطات بازاریابی نیازمند صرف تلاش، برنامهریزی و تخصیص منابع است، اما استفاده از این ابزار میتواند منجر به ایجاد مزیت رقابتی، افزایش فروش و سود، صرفهجویی در هزینه و زمان و تنش در بازاریابی شود.
یکی از مهمترین مزیتهای این ابزار افزایش سود ناشی از اثربخشی مناسب است، گاهی ممکن است یک پیام مناسب و یکپارچه تاثیرگذاری به مراتب بیشتری از هزاران پیام بیربط برای مخاطبان داشته باشد. وقتی مخاطبان مجموعهای پیامهای ارتباطی به هم پیوسته و متناسب، به هنگام و برنامهریزی شده دریافت میکنند، میتوانند تصمیمگیری مناسبتری برای انتخاب داشته باشند. با وجود عقل سلیم وجود یکپارچگی در ارتباطات بازاریابی را میپذیرند، اما مشاهده میشود که سازمانها با اجرا، پیادهسازی و استفاده از آن با مسائلی روبهرو هستند. یکی از دلایل این موضوع وجود ساختارهای سازمانی انعطافناپذیر است، مدیران در چنین سازمانهایی برای محافظت از بودجه و قدرت خود، در مقابل IMC از خود مقاومت نشان میدهند. درحالی که اگر تمامی ارکان سازمان از اهمیت یکپارچگی در ارتباطات بازاریابی آگاه باشند، همکاری مناسب و اثربخشی از خود نشان میدهند. جالب اینکه در برخی از شرکتهای بزرگ(که در کشور ما نیز کم نیستند)، به دلیل وجود رقابت ناسالم این یکپارچگی حتی در واحد بازاریابی سازمان نیز مشاهده نمیشود و این مساله در دراز مدت تاثیرات مخربی بر تصویر سازمان در ذهن مشتری خواهد گذاشت.
برای ایجاد یکپارچگی در ارتباطات بازاریابی گامهای زیر را بردارید:
1) حمایت کامل مدیریت را داشته باشید. با اطمینان از اینکه مدیریت ارشد IMC را درک کرده است؛ حمایت و پشتیبانی آنها را جلب کنید.
2) در سطوح مختلف مدیریت یکپارچگی ایجاد کنید. با برنامه ریزی و تشکیل جلسات منظم، به مدیران سازمان اهمیت IMC را منتقل و در آنها یکپارچگی ایجاد کنید.
3) برای ارتباطات بازاریابی استراتژی شفافی تدوین کنید. برای ارتباطات در بازاریابی باید اهداف و استراتژیهای روشنی داشته باشید. باید اطمینان حاصل کنید ارتباطات بازاریابی ایجاد شده، برای نام تجاری شما ارزش افزوده ایجاد میکند.
4) اول به مشتری به فکر کنید. ارتباطات بازاریابی را در سراسر فرآیند خرید مشتریان خود قرار دهید. مراحل قبل از خرید مشتری را به خوبی شناسایی کنید و در هر مرحله یک ابزار ارتباطی مناسب با آن انتخاب و استقرار دهید.
5) برای ارتباطات بازاریابی یک سیستم اطلاعاتی مناسب را بهکار گیرید. برای ایجاد یکپارچگی در ارتباطات بازاریابی، نیاز به سیستم اطلاعاتی مناسبی در مورد مشتریان هستید تا بتوانید در زمان مناسب اطلاعات و پیامهای مهم را به آنها منتقل کنید.
6) از رسانههای مختلف برای ابزارهای ارتباطی استفاده کنید. با توجه به متغیرهایی چون نوع ارتباط(یک طرفه یا دوطرفه) با مشتری و همچنین نحوه ارتباط (جمعی یا هدفگیری شده) نوع ابزارهای ارتباطی خود را انتخاب و از آن استفاده کنید.
7) همیشه برای تغییر آماده باشید. از تجارب خود در بازاریابی یادگیری داشته باشید و بهطور مستمر برای ایجاد ارتباطات موثر در بازاریابی در حال جستوجو باشید و همیشه برای تغییر رویکرد در بازاریابی آماده باشید.
لینک منبع
درباره این سایت